«همنشین» چیست و چه کاربردی در نقد ادبی نشانه‌شناختی دارد؟

«همنشین‌ها» (syntagms) عبارت‌اند از مجموعه‌ای از دال‌ها که با نظم و قاعده‌ی خاصی کنار هم قرار گرفته‌اند، با یکدیگر همکنشی دارند و در پیوند با یکدیگر کلیتی معناساز (دلالت‌کننده) را به وجود می‌آورند. آشناترین مصداق همنشین‌ها را در جملاتی می‌توان دید که هنگام مراوده‌ی زبانی با دیگران به کار می‌بریم. در جمله‌ی «علی این کتاب را دیروز به من داد»، زنجیره‌ای از دال‌های کلامی کنار هم قرار گرفته‌اند تا مخاطب متوجه شود گوینده کتاب مورد نظر را از چه کسی و چه زمانی دریافت کرده است. اما هر یک از حلقه‌های این زنجیره، مثلاً کلمه‌ی «کتاب»، خود متشکل از زنجیره‌ای از واج‌هاست که رابطه‌ی همنشینی با یکدیگر دارند و آن را برای گویشوران فارسی‌زبان معنادار می‌کنند. زنجیره‌های همنشین در زبان از عرف‌ها و قواعد همگانی پیروی می‌کنند، زیرا در غیر آن صورت کلام گوینده برای مخاطب معنادار نخواهد بود.

زبان فقط یکی از نظام‌های نشانگانی است و زنجیره‌های همنشین را در همه‌ی این نظام‌ها می‌توان تشخیص داد و بررسی کرد. مثلاً پوشاک (پیراهن، شلوار، کت، جوراب، کلاه و …) می‌تواند زنجیره‌ای همنشین با دلالتی خاص ایجاد کند: لباس زنانه‌ی سرتاسری به رنگ سفید + تور سفید + تاجِ تزئینیِ کوچک + کفش‌های سفید، همنشین‌هایی حاکی از مراسم ازدواج زنی است که چنین لباسی به تن کرده است. پوشیدن چنین لباسی در روز عروسی حکایت از پیروی از عرفی همگانی دارد، درست همان‌طور که بیان جملات مطابق با قواعد دستور زبان، حاکی از رعایت قواعد نحو دارد، زیرا همان‌گونه که پیشتر متذکر شدیم رعایت نکردن این عرف‌های نشانگانی می‌تواند منجر به اختلال در ارتباطات ما با دیگران شود. به طریق اولیٰ، همان‌طور که هر واحد زبانی در زنجیره‌ی همنشین متشکل از واحدهای کوچک‌تر (واج‌های تشکیل‌دهنده‌ی هر واژه) است، در لباسی که می‌پوشیم نیز هر یک از اقلامِ پوشاک متشکل از اجزائی کوچک‌تر است؛ مثلاً کاپشن از یقه، تنه، آستین، دکمه یا زیپ، احتمالاً کلاهِ سرخود، و … تشکیل می‌شود.

نکته‌ی مهم در خصوص نشانه‌ها در زنجیره‌های همنشین این است که هر دالی در این زنجیره‌ها در پیوند با دالِ قبل و بعد از خود معنای خاصی را می‌سازد و القا می‌کند. «کتاب» به‌تنهایی اسمی عام است، اما گوینده وقتی می‌گوید «این کتاب»، به کتاب معیّنی اشاره می‌کند که ـــ در مثال ابتدای نوشتار حاضر ـــ شخص معیّنی (علی) در زمانی معیّن (روز گذشته) به او داده است. ایضاً اگر زنی کفش سفیدرنگ به پا کند، این لزوماً به معنای برگزاری مراسم ازدواج او نیست، اما کفش سفید رنگ همراه با لباس سفیدِ عروس (و نشانه‌های دیگری همچون نشستن در ماشین گل‌آرایی‌شده، به دست داشتن دسته‌گل، و غیره) می‌تواند چنین دلالتی را ایجاد کند. حال اگر عروس به جای کفش سفید‌رنگِ مرسوم، کفش کوهنوردی یا اسکیت یا پوتین به پا کرده باشد، سایر دال‌های لباس او با چنین کفشی پیوند نخواهند داشت و زنجیره‌ی همنشین گسسته خواهد شد و در نتیجه معنای مورد نظر (مناسبت این لباس، یعنی برگزاری مراسم ازدواج) به ذهن کسانی که این زن را می‌بینند متبادر نخواهد شد (نشانه‌ها از دلالت بازمی‌مانند یا حتی دلالت مغایر با دلالتِ مرادشده‌ی آن زن ایجاد می‌کنند).  

«همنشین» مفهومی است که همچنین در نقد نشانه‌شناسانه‌ی رمان، فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی می‌تواند کاربرد داشته باشد. اگر پیرنگ رمان‌ها و فیلم‌ها را متشکل از مجموعه رویدادهایی بدانیم که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند تا دلالتی را به ذهن مخاطب القا کنند، آن‌گاه هر یک از آن رویدادها یک واحدِ معناساز در زنجیره‌ای همنشین است. در رمان‌ها و فیلم‌های رئالیستی این واحدهای معناساز به‌طور متوالی و با رعایت ترتیبی زمانی و به شکلی علّی (علت‌ومعلولی) به یکدیگر پیوند می‌خورند، اما در فیلم‌های مدرنیستی پیوند این واحدها غالباً نامتوالی و به‌ظاهر غیرعلّی است. آنچه این بی‌انسجامیِ ظاهری را تشدید می‌کند، گسست در زمان رخ دادنِ رویدادها (غیرخطی بودن پیرنگ) است. با این حال، همین رویدادهای ظاهراً گسیخته و نامرتبط نهایتاً پیرنگی مدرن را شکل می‌دهند که شالوده‌ی آن عبارت است از زنجیره‌ای همنشین. زنجیره‌های همنشین ساختار پیدای آثار ادبی و هنری را به وجود می‌آورند، اما تحلیل نشانه‌شناختیِ آن‌ها یکی از راه‌های تبیین معانی عمیق‌ترِ این آثار است.

حال می‌توانیم این پرسش را مطرح کنیم که: تحلیل نشانه‌شناختیِ زنجیره‌های همنشین در ادبیات داستانی یا فیلم چگونه باید انجام شود؟ در پاسخ باید گفت دو الگوی مهمِ تحلیل نشانه‌ها عبارت‌اند از «الگوی در زمانی» و «الگوی همزمانی». اگر زنجیره‌های همنشینِ نشانه‌ها در رمان‌های نوشته‌شده در چند برهه‌ی زمانی مختلف (مثلاً دوره‌ی مشروطه، پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷، همزمان با و بعد از جنگ ایران و عراق، و مثلاً در یک دهه‌ی اخیر) را به روش درزمانی بررسی کنیم، با چنین تحقیقی می‌توانیم تطور پیرنگ رمان‌ها در بازه‌ی زمانی یادشده را تبیین کنیم. اما اگر دایره‌ی تحقیق‌مان را به زنجیره‌ی همنشین نشانه‌ها در یک رمان معیّن محدود کنیم، به‌طور خاص سازوکار معناسازی همان رمان را کشف خواهیم کرد. بسته به اهداف پژوهشگر/منتقد، هر یک از این دو الگو می‌تواند کاربرد داشته باشد و شناخت ما را از ادبیات و نهایتاً جامعه‌ای که ادبیاتِ مورد نظر در آن تولید شده و مخاطب پیدا کرده است، ژرف‌تر کند.

حال به‌جاست که این نوشتار را با چند پرسش برای نقد نشانه‌شناسانه‌ی رمان کوتاه مدیر مدرسه، نوشته‌ی جلال آل‌احمد، به پایان ببریم تا خواننده‌ی علاقه‌مند به نشانه‌شناسی با پاسخ دادن به آن‌ها، تمرینی در این شیوه از نقد ادبی انجام دهد:

۱. پیرنگ مدیر مدرسه از چند زنجیره‌ی همنشین تشکیل شده است و آیا فصل‌بندی رمان با این زنجیره‌ها مطابقت دارد؟

۲. هر زنجیره‌ی منفرد از همنشینیِ چه واحدهای کوچک‌تری تشکیل شده است؟
۳. آیا می‌توان استدلال کرد که در هر یک از زنجیره‌های همنشینِ مدیر مدرسه با الگوی «ثبات ← بحران ← ناکامی شخصیت اصلی در حل بحران» مواجه می‌شویم؟
۴. اگر پاسخ شما به پرسش قبلی مثبت است، آن‌گاه فصل پایانی رمان را مناسب (همپیوند با فصل‌های قبلی) می‌دانید یا آن را حلقه‌ای گسسته با زنجیره‌ی همنشین برآمده از کل رمان می‌دانید؟ (مثالی را که پیشتر درباره‌ی کفش مناسب با لباس عروس زدیم به یاد آورید.)
۵. می‌دانیم که مدیر مدرسه از زاویه‌ی دید شخصیت اصلی آن روایت می‌شود (مطابق با اصطلاحات روایت‌شناسیِ ژنت، می‌توانیم بگوییم که رویدادها با صدای یک «راوی درون‌رویداد» و با «کانونی‌سازی درونی ثابت» برای‌مان روایت می‌شود). انتخاب این صدا و این منظر برای روایت رمان، تا چه حد با زنجیره‌های همنشین آن مطابقت (یا احیاناً ناسازگاری) دارد؟ چرا؟

پرسش‌های فوق ما را به تحلیل همزمانی این رمان معروف رهنمون می‌کنند. حال بد نیست خواننده‌ی نوشته‌ی حاضر به این موضوع بیندیشد که اگر مقصودمان نقد نشانه‌شناختی مدیر مدرسه با رویکردی درزمانی باشد، مشخصاً چه کارهایی باید انجام دهیم؟

نشانه‌شناسی رویکرد تأمل‌انگیزی در فهم ادبیات است که ما را به درکی عمیق‌تر از روابط اجتماعی و معنای زندگی تشویق می‌کند.

هم‌رسانی این مطلب:

دیدگاهی بگذارید!

avatar
  دنبال کردن  
آگاهی از