سبکشناسان به منظور نقد آثار ادبی چه میکنند؟
۱. آنان جنبههای فنی زبانِ متن (جنبههایی از قبیل ساختهای دستوری) را توصیف میکنند و سپس از این یافتهها برای تفسیر آن متن بهره میگیرند.
۲. منظور از این عمل، گهگاه صرفاً ارائهی شواهدِ عینی زبانی برای مستدل کردن قرائتها یا برداشتهای موجود از یک اثر ادبی است.
۳. در برخی موارد نیز هدف سبکشناسان اثبات درستی قرائتی جدید از آن متن است. این قرائت جدید ممکن است فقط ــ یا عمدتاً ــ مبتنی بر یافتههای زبانشناختی باشد و یا اینکه قرائتهای موجود را مورد مناقشه یا مخالفت قرار دهد.
۴. توصیف تخصصی اینکه معنا در ادبیات چگونه خلق میشود، بخشی از طرح کلی سبکشناسان است و با هدف نشان دادن این موضوع صورت میگیرد که ادبیات واجد هیچگونه ذات وصفناپذیر و پُررمز و راز که نتوان مورد تحلیل قرارش داد، نیست؛ بلکه جزئی از «جهان عامِ گفتمان» است و از همان فنون و منابعی بهره میگیرد که سایر گونههای زبان مورد استفاده قرار میدهند.
۵. برای نیل به این منظور، سبکشناسی از محدود کردن دامنهی خود به تحلیل ادبیات سر باز میزند و غالباً متون ادبی را در کنار سایر شکلهای گفتمان مورد بررسی قرار میدهد، مثلاً به این صورت که تمهیدات زبانی شعر را با شگردهای زبانی در آگهیهای تجاری مقایسه میکند.
۶. سبکشناسی فراتر از «دستور زبان جمله»، به «دستور زبان متن» نظر دارد و به بررسی این موضوع میپردازد که متن به طور کلی چگونه به هدف خود (مثلاً سرگرم کردن خواننده، ایجاد حس تعلیق، یا ترغیب خواننده به پذیرش یک عقیده) نائل میشود (یا نمیشود) و کدام ویژگیهای زبانی نیل به این هدف را میسر میکنند.
ادامه دارد …
دیدگاهی بگذارید!