صداهای نو در نقد ادبی

مدت‌ها بود که با خودم فکر می‌کردم چرا در جلسات نقد داستان و شعر و فیلم و غیره، دائماً سخنران‌های کم‌وبیش ثابتی را می‌بینم. از خودم دعوت می‌شود تا در جلسه‌ای فلان رمان یا بهمان مجموعه‌ی شعر را نقد کنم و وقتی به جلسه می‌روم، می‌بینم که غیر از من دوست دیگری را هم دعوت به سخنرانی کرده‌اند که دست بر قضا همین هفته‌ی پیش در جلسه‌ی دیگری مشترکاً درباره‌ی اثر ادبی دیگری صحبت کرده بودیم. راستی چرا نام‌های «منتقدان مشهور» پیاپی در جلسات مختلف شنیده می‌شود یا ذیل عنوان مقالات نشریات مکرراً دیده می‌شود؟ دوستی می‌گفت در جلسات فلان جا چرخه‌ی ثابتی از سخنران‌ها وجود دارد، به نحوی که این اشخاص را به طور متوسط هر سه یا چهار هفته یک بار در آن‌جا می‌بینم و گفتار آشناشده‌شان را مجدداً می‌شنوم. آیا این به معنای کمبود منتقد و پژوهشگر مطالعات ادبی و فرهنگی است؟ البته نقد ادبی جدی و مبتنی بر نظریه را عده‌ی خیلی زیادی انجام نمی‌دهند، ولی بالاخره برای برون‌رفت از این وضعیت چه باید کرد؟

من به نتیجه‌ای رسیدم و آن را با مسئول «باشگاه کتاب فرهنگسرای ارسباران» در میان گذاشتم و ایشان هم پذیرفت. پیشنهاد من این بود که به جای دعوت‌های چندباره از «منتقدان مشهور»، به افراد جدیدی میدان بدهیم که توانایی نقد را کمابیش دارند اما هنوز شناخته نشده‌اند. برخی از دانشجویان من در دانشگاه و نیز برخی از کسانی که در کلاس‌های آزادم در خارج از دانشگاه شرکت می‌کنند، در زمره‌ی همین افراد مستعد قرار می‌گیرند. این‌ها کسانی هستند که من فکر می‌کنم باید دست‌شان را گرفت و کمک‌شان کرد تا هم در نقد عملی تبحّر بیشتری به دست آورند و هم این‌که با راهنمایی و پشتیبانی بتوانند آرام‌آرام راه خودشان را در حوزه‌ی فعالیت‌های نقد ادبی بیابند.

«باشگاه کتاب فرهنگسرای ارسباران» به پیشنهاد من یک دوره نقد رمان با عنوان «بازخوانی رمان‌های شاخص ایران» برگزار کرد که با اقبال دوستداران ادبیات داستانی و نقد ادبی مواجه شد. عده‌ی زیادی در این جلسات شرکت کردند و برخی از جلسات (مانند جلسه‌ی بازخوانی بوف کور) چنان در میان مخاطبان پژواک پیدا کرد که عده‌ی درخور توجهی با مراجعه به مسئول باشگاه و خودِ من، تقاضای تکرار جلسه یا برگزاری جلسه‌ی دومی درباره‌ی همین رمان را داشتند.

هر یک از جلسات «بازخوانی رمان‌های شاخص ایران» با دو منتقد برگزار شد. اکنون قرار گذاشته‌ایم که منتقد دوم از میان افراد مستعدی انتخاب شود که نام خیلی معروفی ندارند یا حتی شناخته‌شده نیستند، اما توانایی نقد دارند. «بازخوانی رمان‌های شاخص ایران» در هشت جلسه و در نقد رمان‌های زیر برگزار شد:

شوهر آهوخانم، نوشته‌ی علی‌محمد افغانی

مدیر مدرسه، نوشته‌ی جلال آل‌احمد

سَووشون، نوشته‌ی سیمین دانشور

چشم‌هایش، نوشته‌ی بزرگ علوی

بوف کور، نوشته‌ی صادق هدایت

همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها، نوشته‌ی رضا قاسمی

دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، نوشته‌ی شهرام رحیمیان

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، نوشته‌ی زویا پیرزاد

ادامه خواندن “صداهای نو در نقد ادبی”