آنچه در ادامه میخوانید، متن مصاحبهی حسین پاینده با روزنامهی شرق است که در تاریخ ۷ دیماه ۹۸ منتشر شد. دلیل انجام این مصاحبه، انتشار کتاب تحلیل گفتمان کاربردی (نوشتهی آرتور آسا برگر، ترجمهی حسین پاینده) بود که انتشارات مروارید آن را در امرداد ۹۸ منتشر و در مهر ۹۸ تجدید چاپ کرد.
۱. چه شد تصمیم به ترجمه کتاب «تحلیل گفتمان کاربردی» گرفتید؟
پاینده: تحلیل گفتمان از جمله موضوعاتی است که در چند رشتهی مختلف دانشگاهی تدریس میشود و لازم بود که منبع جدیدی دربارهی متأخرترین شکل آن (تحلیل انتقادی ـ چندوجهیِ گفتمان) به فارسی در اختیار پژوهشگران این حوزه قرار گیرد. در کشور ما، همچون کشورهایی که زادگاه تحقیق دربارهی گفتمان محسوب میشوند، به تحلیل گفتمان ابتدا در گروههای آموزشی زبانشناسی توجه شد و این کاملاً طبیعی است، زیرا کارکرد گفتمانیِ زبان و اساساً خودِ مفهوم «گفتمان» ریشه در مطالعات زبانشناختی دارد. اما به مرور زمان، این موضوع از حوزهی زبانشناسی به سایر رشتههای علوم انسانی تسرّی پیدا کرد، به گونهای که امروزه گفتمان به یکی از پُرکاربردترین اصطلاحات نقد ادبی، علوم اجتماعی و علوم سیاسی تبدیل شده است. به همین دلیل، طیف متنوعی از دانشجویان و پژوهشگران با این موضوع سر و کار دارند. در واقع، میتوان گفت تحلیل گفتمان به حلقهی وصل نقد ادبی با چند رشتهی مهم از رشتههای علوم انسانی تبدیل شده است. رویکرد خودِ من در کارهایم عموماً میانرشتهای است و لذا به نظرم رسید ترجمهی این کتاب میتواند به همکاری میانرشتهای در ایران دامن بزند. این روح میانرشتهای در مطالب کتاب نمایان شده است. برای مثال، آسا برگر در تحلیلهای کاربردیاش در این کتاب، هم نمایشنامهی «هملت» را از منظر تحلیل انتقادی ـ چندوجهی گفتمان بررسی میکند و هم رمان «شاهین مالت»، سریال «زندانی» و شوهای تلویزیونی، مُد لباس، دلالتهای ارتباطیِ سیگار کشیدن و غیره را. ضرورت ترجمهی این کتاب از نظر خودِ من بیشتر این بود که چشماندازی از این قبیل تحلیلهای چندوجهی و میانرشتهای برای ما باز کند.
۲. آیا منابع قبلی تحلیل گفتمان نمیتوانست همین هدف را برآورده کند؟ پیشتر کتابهای تألیفی هم دربارهی تحلیل گفتمان در ایران داشتهایم.
پاینده: بله، داشتهایم اما این هیچ منافاتی با معرفی منابع جدیدتر ندارد. برخی از کتابهای تألیفی دربارهی تحلیل گفتمان را کسانی نوشتهاند که به دلیل رشتهی تحصیلشان آشنایی درست یا عمیقی با زبانشناسی ندارند. این قبیل اشخاص در نوشتههایشان تحلیل گفتمان را عمدتاً با هدف نشان دادن تباین جریانهای سیاسی در نظر گرفتهاند. البته مقصود من این نیست که همهی کتابهای تألیفی در زمینهی تحلیل گفتمان چنین ماهیتی دارند یا بیثمرند، اما اعتقاد دارم کتابهای نوشتهشده با انگیزه یا دستورکار سیاسی نتوانستهاند اهداف مشخصاً علمی را اجابت کنند یا الگویی از انجام پژوهشهای علمی در حوزههای متنوع تحلیل گفتمان به دست دهند. کتاب آسا برگر نخستین بار حدود سه سال پیش به زبان اصلی منتشر شد و لذا منبع جدیدتری است، ضمن اینکه شکل جدیدتری از تحلیل گفتمان (تحلیل انتقادی ـ چندوجهی) را هم معرفی میکند که در منابع موجود در کشور ما به وجهی شایسته به آن پرداخته نشده است.
۳. اقبال به رویکرد تحلیل گفتمان روزبهروز در محافل دانشگاهی بیشتر میشود و هر ساله انتشارات معتبر جهان کتابهای بسیاری در این زمینه منتشر میکنند. «تحلیل گفتمان» چه زمانی به وجود آمد و چرا؟ آیا رویکردی چندرشتهای در علوم انسانی است؟ هدف و کلیدواژه اصلی آن چیست؟
پاینده: از اقبال به تحلیل گفتمان در میان اصحاب آکادمی نباید تعجب کرد. تحلیل گفتمان ابتدا کاری بود که زبانشناسان در بررسی پارههای کوچک زبان (در حد جمله) انجام میدادند، اما از زمانی که تحلیل گفتمان به جنبههای عام ارتباطات انسانی معطوف شد، طبیعتاً هم ماهیتی چندرشتهای پیدا کرد و هم اهدافش تغییر کردند. اگر زبان را صرفاً به گفتار و نوشتار محدود نکنیم و برای مثال لباس هر کسی را نوعی «زبان» بپنداریم، آنگاه تحلیل گفتمان میتواند چشمانداز بسیار تأملانگیزی دربارهی دلالتهای گفتمانیِ لباس انسانها برایمان باز کند. مفهوم «زبان» را در اینجا برای اشاره به هر گونه نظام نشانگانی به کار میبرم و لذا حتی معماری هم نوعی بیان و به همین سبب واجد گفتمان است. میبینیم که «زبان»، به مفهوم گسترده و همهشمول آن، کلیدواژهی این رویکرد است. تحلیل گفتمان در مطالعات ادبی هم افقهای جدید برای فهم معانی و دلالتهای آثار ادبی باز کرده و به یکی از پُرطرفدارترین رهیافتهای نقد ادبی معاصر تبدیل شده است.
۴. نقش «گفتمان» در زندگی روزمره چیست؟ و مفاهیم، نظریهها و موضوعاتی که تحلیلگران گفتمان مطرح میکنند چه کارکردی در جهان واقعی پیرامون ما دارند؟
پاینده: گفتمان همهی وجوه حیات فردی و اجتماعی ما را در بر میگیرد و سایهی سنگینی بر ارتباطات ما با یکدیگر میاندازد. در واقع میتوان گفت هیچ جنبهای از زندگی ما نیست که به نحوی از انحاء تحت تأثیر گفتمان قرار نگیرد. زمانی که از مفهوم «گفتمان» سخن به میان میآید، شاید در وهلهی نخست باورها یا منظومهی ارزشهای فردی بهمنزلهی شکل بارزی از گفتمان به ذهنمان متبادر شود، اما گفتمان فراتر از ایدئولوژی به قدرت و روابط قدرت (و البته تبلورهای زبانیِ قدرت و روابط قدرت) مربوط میشود. هر جا که با کسی وارد ارتباط کلامی میشویم، نشانی از گفتمان هم هست. از این منظر، گفتمان شیوهای از فهم کردن جهان و سخن گفتن دربارهی پدیدههای پیرامونمان است که موجد نوع خاصی از روابط قدرت میشود. در هر موقعیت اجتماعی، زبان به شکل خاصی به کار میرود. پس گفتمان یکی از اجزاءِ ساختار جامعه و بخش ثابت و همیشهحاضری در ارتباطات اجتماعی است. حتی زمانی که با فروشندهی سوپرمارکت وارد عادیترین گفتوگو میشویم (مثلاً پرسش از اینکه بابت خریدمان چقدر باید بپردازیم، و به طریق اولیٰ نحوهی پاسخگویی فروشنده به این پرسش) باز هم با گفتمان مواجهایم، کما اینکه در محیط کار یا در برنامهی اخبار تلویزیون هم گفتمان کارکردی تعیینکننده و محسوس دارد و واکنشهای ما به رویدادها و پدیدههای پیرامونمان را رقم میزند.
۵. آیا میتوان کتاب «تحلیل گفتمان کاربردی» را تکمیلکننده مباحث قبلی در زمینه «تحلیل گفتمان» دانست؟ این کتاب چه تفاوتی با سایر کتابهای متعارف درباره تحلیل گفتمان دارد؟ مشخصاً به چه موضوعاتی میپردازد و برای پژوهش در چه حوزههایی سودمند است؟
پاینده: بله، با معرفی تحلیل انتقادی ـ چندوجهی، این کتاب آشنایی ما با شکلهای قبلی تحلیل گفتمان را تکمیل میکند. عمدهترین تفاوت این کتاب با سایر منابع این است که دایرهی شمول تحلیل گفتمان را به طیف متنوعی از موضوعات بسط داده است، موضوعاتی که تا پیش از این گمان نمیکردیم بتوان از منظر تحلیل گفتمان بررسیشان کرد. برای مثال، آسا برگر در این کتاب نه فقط محتوای رسانهها، بلکه همچنین گفتمان مستتر در لطیفهها را با آوردن نمونههایی تحلیل میکند. باید اضافه کنم که حتی موضوعی مانند استعاره که جزءِ ثابت کتابهای سنتی بلاغت را تشکیل میدهد، در این کتاب با نگاهی نو و از زاویهی گفتمانهایی بررسی شده است که استعارهها تلویحاً القا میکنند.
۶. همچنین درباره روابط قدرت در درون جامعه؟ آیا «تحلیل گفتمان» میتواند مناسبات قدرت و استثمار را برملا کند؟
پاینده: بله، قدرت و مناسبات مبتنی بر قدرت در زمرهی اصلیترین موضوعاتی هستند که در تحلیل گفتمان بررسی میشوند. اتفاقاً همین موضوع یکی از چالشهای معرفی تحلیل انتقادی گفتمان و بهخصوص تحلیل انتقادی ـ چندوجهی گفتمان در کشور ماست. در همهجای دنیا اصحاب قدرت این قبیل حوزههای علوم انسانی را برای خودشان دردسرساز میدانند زیرا قدرتمداران و بهطور کلی اهالی سیاست برملا شدن این جنبهها را خوش نمیدارند. اصحاب قدرت همیشه وجود استثمار و تبعیض و ظلم را انکار میکنند، اما تحلیل انتقادی گفتمان میتواند بهنحو بسیار متقاعدکنندهای نشان بدهد که پایههای قدرت دقیقاً کجا استوار شده است. هم ترجمهی منابع تحلیل گفتمان و هم ترویج این رویکرد نقادانه در مطالعات ادبی و اجتماعی با موانع سیاسی مواجه میشود. این موانع را نمیتوان نادیده گرفت، ولی از سوی دیگر انتشار دانش هم مسئولیتهای جدی بر دوش پژوهشگران و اصحاب علم میگذارد که نباید از آن شانه خالی کنند.
۷. به نظرتان کتاب حاضر چه کمکی میتواند به فضای پژوهشی ایران بکند؟
پاینده: من با علائق خودم در جایگاه پژوهشگر نظریه و نقد ادبی این کتاب را ترجمه کردم، ضمن اینکه البته متوجه بودم به علت چندرشتهای و میانرشتهای بودن تحلیل گفتمان، طبیعتاً از سایر رشتههای علوم انسانی و بهویژه از جانب دستاندرکاران علوم اجتماعی (بهطور خاص ارتباطات) به موضوع این کتاب توجه میشود. آن مقدار که به حوزهی نقد ادبی مربوط میشود، این کتاب میتواند مشوّق انجام دادن پژوهشهای جدید دربارهی متون ادبی بر پایهی رویکردی باشد که هدفی کاملاً متفاوت با مطالعات متعارف ادبی را دنبال میکند. متأسفانه در مطالعات ادبی آنچنان که باید به تحلیل گفتمان توجه نکردهایم. انبوهی از پایاننامهها و رسالهها در کشور ما به مباحث تکراری و بیثمری اختصاص پیدا کردهاند که همگی با آن آشنا هستیم. در جلسات نقد رمان و شعر و فیلم غالباً از گفتمان و تحلیل گفتمان غفلت میشود. از این رو، عطف توجه به کارکرد گفتمانیِ ادبیات و هنر میتواند مسیر جدیدی را پیش روی منتقدان ادبی باز کند و یافتههای پژوهشی جدید در پی داشته باشد. انتشار این ترجمه همچنین شاید استادان و پژوهشگران علوم اجتماعی را سوق بدهد به سمت تحلیل مسائلی که تا پیش از این اصلاً در حیطهی کار خاص خودشان محسوب نمیکردند. برای مثال، آن نوع خوانشی که آسا برگر از نمایشنامهی «هملت» به دست میدهد، بهطور معمول در نوشتههای جامعهشناسان ایرانی و متخصصان ارتباطات، انسانشناسی و سایر رشتههای علوم اجتماعی در کشور ما به چشم نمیخورد، ولی یکی از اهداف من دقیقاً همین بود که با ترجمهی این کتاب زمینهی مناسبی برای نزدیکتر شدن حوزهی نقد ادبی به مطالعات اجتماعی ایجاد کنم.
مصاحبهگر: سهند ستاری
دیدگاهی بگذارید!